کیمیا کیمیا ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

کیمیا گلی

اولین رقص چاقو

اذر ماه تولد رومینا دختر عموی کیمیا خانم بود.به کیمیا حسابی خوش گذشت.تا تونست شیطونی کرد.واولین رقص چاقوی رسمی دخترم تو این تولد بود.حالا تا اهنگ میذاریم با هرچی که دم دستش باشه رقص چاقو میکنه و بعد میده دست ما که ما هم باهاش برقصیم.خلاصه هر روز تولد داریم دیگه... تا رسیدیم رفت سراغ باد کنک ها......   کیمیا و دختر عمو   و جمعی از نوه ها.....   ...
2 دی 1394

ادم برفی سال 94

پارسال که کیمیا کوچولو بود و برف درست حسابی هم نبارید.ولی امسال خدا رو شکر تو اذر ماه یه برف خوب بارید و همه جا رو سفید پوش کرد.بابا محمد که از سر کار اومد صبحانه خوردیم و کیمیا و بابا رفتن حیاط.دختر گلم اولاش رو برفا نمی رفت انگار می ترسید ولی بعد خوشش اومده بود و همش رو برفا بدو بدو می کرد.   اولش برای ادم برفی کلاه گذاشتیم که کیمیا بهش می گفت عمو     بعد که لپش هاش و لبا رو قرمز کردیم و گل گذاشتیم گفت جو جو!!!!!!!!!!   در اخر هم ادم برفی رو بوسید و رفتیم خونه ولی همش گریه می کرد و می گفت جو جو ...
2 دی 1394

ارد حبوبات

می تونید درست کنید و توی غذای کوچولوتون بریزید. از انواع حبوبات به مقدار مساوی بردارید.   بذارید یک روز کامل خیس بخوره.و چند بار ابش رو عوض کنید. بعد از یک روز بریزید روی یه پارچه تا کمی خشک بشه و بعد اسیابش کنید. بریزید توی شیشه و بذارید یخچال.هر بار می تونید توی غذای کوچولوتون مثل سوپ بریزید تا نوش جان کنه. ...
25 آبان 1394

سلام بر..........

سلام بر حسین.... سلام بر خانم زینب......... سلام بر دختر 3 ساله....... سلام بر طفل شش ماهه..... و تو رباب.....دهانم نمی چرخد سلامی به تو بدهم.سرم را پایین می اندازم و با چکیدن اشکهایم زیر لب می گویم وای از دل رباب.... بمیرم برای اغوش خالیت.... کاش بودی تا برایت خواهری میکردم.تا طفلم را که شبیه علی اصغر تو لباس پوشانده بودم در اغوشت می گذاشتم..... اشک امان نمی دهد چیز دیگری بنویسم. وای از دلت.......بمیرم......               ...
28 مهر 1394

مامان هنرمند(3)

اینم یه کلبه و درخت و زرافه.... کلبه با جهبه بیسکویت و چوب بستنی و نمد درست شده.درخت و زرافه هم که نمدیه.   ...
28 مهر 1394

اسباب کشی یا اثاث کشی؟؟؟؟

سلام .این روزا حسابی مشغول جمع کردن وسایلا هستیم.وای که چقدر سخته...... کیمیا خانم هم کلی کمک میکنه.با دقت کارتونارو بررسی میکنه.چسب و ماژیک رو برمیداره و یه جایی میندازه که گروه تجسس باید بیاد پیدا کنه.امروز کارتونارو بوس می کرد اخه کارتون بوس کردن داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فکر کنم این اخرین پستی باشه که تو این خونه میذارم.خونه ای که از 16 ابان 90 شاهد روزای زندگی ما بوده.امشب یاد قدیما افتادم.به پشت سر که نگاه میکنم این 4 سال رو می تونم در یک چشم به هم زدن مرور کنم.یاد اوری روزایی که خنده رو روی لبام میاره یا روزایی که گوشه چشمم رو تر میکنه.روزای بد این خونه روزایی بود که پاره تنم کیمیا جونم مریض میشد. و بقیه روزا خدا رو شکر اروم بود. 16 ا...
26 مرداد 1394

ارش جونم خوش اومدی

سلام.بالاخره نی نی دوستم به دنیا اومد.دوست که چه عرض کنم.مثل خواهر میمونه.مهربون و دلسوز.12 مرداد ارش جونم به دنیا اومد هنوز ندیدمش و فقط عکسهاشو دیدم.وای چقدر نازه.ماشاالله...........         خاله فدای اون نگاهت و لبات....... ...
22 مرداد 1394

مامان هنرمند(2)

این جغد ها رو با نمد درست کردم.خودم که عاشقشونم.     اینم از الگو جغدا اگه دوست داشتین درست کنین کافیه الگو رو روی نمد بکشین و بعد از برش زدن با چند تا دوخت و بعضی جاها چسب می تونین این جغد های ناز رو درست کنین.   ...
15 تير 1394

تولد یک سالگی

تولد یک سالگی کیمیا گلی رو در روز 20 خرداد جشن گرفتیم.به طور کلی همه چیز خوب بود و خوش گذشت.فقط چون تو فصل امتحانا بود بعضی از مهمونا نیومدن و جاشون خالی بود.تقریبا از یک ماه قبل مشغول تدارک دیدن بودیم.من و بابای کیمیا تم رنگین کمون رو انتخاب کردیم و تمام تزیینات(که یادم رفت ازشون عکس بندازم) و کارت دعوت و... رو خودمون درست کردیم.وقتی کیمیا می خوابید ما تازه مشغول درست کردن وسایلا می شدیم.البته مریضی یه هفته ای کیمیا که اسمش روزئولا بود و 5 روز تب مداوم داشت ما رو در گیر کرد و کارامون یکم عقب افتاد. به دلیل کوچیک بودن خونمون و راحت بودن بچه ها تصمیم گرفتیم تولد رو تو یه باغ بگیریم.و چقدر از این تصمیم راضی هستیم چون به بچه ها حسابی خوش گذش...
5 تير 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کیمیا گلی می باشد